سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سبز روح
جمعه 90 اسفند 5 :: 8:10 صبح ::  نویسنده : سارا صدر

رسانه های ما دوباره ذوق زده شده اند. دلیل این ذوق مرگی این بار چیزی نیست جز خبر مسلمان شدن پاریس هیلتون.

  اولین واکنش رسانه های ما در مقابل این نوع خبرها ابراز شادمانی است از موج گرایش به اسلام، این همان چیزی است که به ماجرای بیداری اسلامی نسبت داده می شود و از آن بهره برداری تبلیغاتی می شود.

اما پشت پرده ی این خبرها چیست؟

پاریس هیلتون هم اسلام آورد.این خبری بود که در یکی از روزهای گذشته رسانه های زرد دنیا را تکان داد. انتشار عکس های محجبه پاریس هیلتون در حالی که مشغول عبادت به سبک و سیاق اسلامی بود، شاهد ادعایی بود که سخنگوی رسمی پاریس هیلتون در گفتگو با رسانه های زرد امریکایی عنوان کرد. یان برینکهام در حالی که از یک انقلاب درونی در این بازیگر- خواننده امریکایی خبر می داد، گفت که هیلتون معتقد است با اسلام آوردنش می تواند به اثبات حقانیت دین اسلام در دنیا کمک کند.خبری که البته در هیچ سایت رسمی اسلامی تایید نشد اما توانست بازدید سایت های صهیونیستی و وهابی را بالا ببرد و سوژه داغی را نصیب ستون شایعات  (gossip column)روزنامه های اروپایی و امریکایی کند تا بیش از یک خبر حقیقی، جنجال دوباره ای از سوی این بازیگر درجه چندم امریکایی برای مطرح شدن در رسانه ها به نظر برسد.

[پاریس 29ساله تا امروزسعی کرده با انتشار شایعه هایی مثل کناره گیری از حرفه اش و ازدواج با یک مرد متوسط، اجرای حرکات زننده و غیراخلاقی در ملاء عام و جنجال آفرینی به خاطر درگیری با نشریات گوناگون در مرکز توجه قرار گیرد.]

به دنبال دوربین

پرونده پاریس هیلتون را که ورق بزنید، سرخط های جنجالی داغی را می بینید که او را هر از چند گاهی به سوژه داغ رسانه ها تبدیل کرده است. از رسوایی اخلاقی او و انتشار فیلم های خصوصی اش گرفته تا دستگیری و بازداشت شدن به جرم حمل مواد مخدر.

پاریس 29ساله، یکی از وارثان هتل های زنجیره ای هیلتون به شمار می رود و تا امروز بارها سعی کرده با انتشار شایعه هایی مثل کناره گیری از حرفه اش و ازدواج با یک مرد متوسط، انتشار کتاب اعترافات خود، برگزاری جشن های گسترده در شهرهای مختلف دنیا، اجرای حرکات زننده و غیراخلاقی در ملاء عام و جنجال آفرینی به خاطر درگیری با نشریات گوناگون در مرکز توجه قرار گیرد.

او چهار سال قبل به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر شد و مدتی را به جرم استعمال کوکائین و ماریجوانا در زندان به سر برد. اما این پایان پرونده سیاه پاریس هیلتون نبود. دختر کوچک خانواده اشرافی هیلتون مدتی بعد باز هم به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شد اما این بار با رایزنی هایی که انجام داد، توانست مجازات خود را در حد 200ساعت کار داوطلبانه کاهش دهد؛ بهانه تازه ای که پاریس هیلتون را این بار با لباس کارگری و در حال شستشوی خیابان ها به روزنامه ها کشاند!

بهانه ای به نام اسلام

 دو روز پیش اما شروع جدیدی برای پاریس هیلتون بود تا مثل مایکل جکسون، بریتنی اسپیرز و خوانندگان بدسابقه دیگری که پیش از این به بهانه اسلام آوردن خود را به تیتر یک روزنامه ها تبدیل کرده بودند، موج خبری تازه ای را ایجاد کند.

پایگاه خبری دیلی اسکویب (daily squib) که به انتشار خبرهای زرد و جنجالی معروف است، در گفتگویی با سخنگوی پاریس هیلتون نوشت که او نام خود را پس از مسلمان شده به طاهره تغییر داده و تصمیم دارد یک مدرسه اسلامی در لس آنجلس آمریکا برپا کند.

این خبر اگرچه در بخش سرگرمی های (Entertainment) دیلی اسکویب منتشر شده بود اما توانست در مدت کوتاهی به پر بازدیدترین خبر این سایت تبدیل شود و تا چند روز این رکورد را حفظ کند.

به گفته دیلی اسکویب، پاریس وقتی در سال 2007 دستگیر شد، در زندان با تعدادی از تازه مسلمان های آمریکایی آشنا شده و اطلاعاتی در مورد دین اسلام کسب کرده است و همین بهانه ای شده تا در سال های بعد به دین اسلام روی بیاورد.

این در حالی است که در همان سال 2007، پاریس هیلتون بعد از آزادی مشروط از زندان شروع به شرکت در مجامع یهودی کرد تا پیروی خود را از این دین نشان دهد. اما مدتی بعد، عکس های تازه ای از او منتشر شد که نشان می داد بازیگر بی اعتبار هالیوود این بار تصمیم به بودایی شدن گرفته است! پاریس در همان زمان اعلام کرد که در پی شنیدن آموزه های یکی از بودائیان سرشناس هندی، دین خود را تغییر داده و تصمیم دارد تا با کمک این دین خود را از خاطرات تلخ زندان رها کرده و به زندگی عادی بازگردد.

چه کسانی از این اخبار سود می برند؟

وارث خاندان هیلتون اولین بازیگری نیست که ادعا میشود به اسلام گرویده است. هر چند این بار این خبر از حد شایعه گذشته و مدیر برنامه ی هیلتون هم این خبر را تایید کرده است. پیش از این افرادی مانند مایکل جکسون هم با همین ادعا افکار عمومی را با شگفتی مواجه کرد و حتی به دنبال مرگ این فرد بدنام برخی از مجامع مذهبی در عربستان برای او مجالس ترحیم ترتیب دادند. 

نقطه بحث برانگیز در این قبیل ادعاها این است که اکثر هنرمندان و هنرپیشه های بدنامی که ادعای تشرف آن ها به اسلام مطرح شده است کمترین تقیدی به ظواهر شریعت و لوازم آن پیدا نکرده اند و  پس از ایجاد یک موج خبری و  قرار گرفتن در مرکز دید رسانه ها، دوباره به زندگی گذشته خود باز گشته اند. 

با این حال رسانه های وهابی مانند سایت خبری بیداری اسلامی این خبرها را بهانه ای برای جذب افکار عمومی قرار داده اند و تعدادی از رسانه های داخلی به آن دامن زده اند. بدون آن که از خود بپرسند؛ چه اهدافی پشت منتسب کردن افراد بدنام به دین اسلام وجود دارد؟

 




موضوع مطلب :
جمعه 90 بهمن 21 :: 11:11 عصر ::  نویسنده : سارا صدر

ملاصدرا گوید:
خداوند بی نهایت است و لامکان وبی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا می شود

یتیمان را پدر می شود و مادر
محتاجان برادری را برادر می شود
عقیمان را طفل می شود
ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
رزمندگان راشمشیر می شود
پیران را عصا می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود همه کس را…

 


به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها،ناراستی ها، نامردمی ها…

چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند…
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود ؟؟!

 




موضوع مطلب :
جمعه 90 بهمن 21 :: 11:9 عصر ::  نویسنده : سارا صدر

درد علی (ع) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می کند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه شب های خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده ... و به ناله درآورده است ... 

ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم درفرق سرش احساس می کند. اما این ، درد علی نیست ،

دردی که چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است، «تنهایی» است که ما آن را نمی شناسیم!

 

علی نخستین نسل در انقلاب اسلامی
 علی مظهر جهاد و رهبری جنگ
  علی ، مرد سیاست و مسؤولیت اجتماعی
   علی مرد کار یدی، کشاورزی و تولید
    علی مظهر نثر و شعر   
     علی بهترین سخنور و سخنگو  
      علی فیلسوف
       علی مظهر بینش ها و ابعاد متضاد 
        علی زهد انقلابی وعبادت، تکیه بر عدالت
         علی تساوی در مصرف
          علی مظهر انسان دوستی
           علی نفی مصلحت به خاطر حقیقت

علی

 

دکتر شریعتی

 




موضوع مطلب :
جمعه 90 بهمن 21 :: 10:54 عصر ::  نویسنده : سارا صدر

 




پیش از اینها فکر می کردم خدا 
خانه ای دارد درکنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها 
خشتی از الماس ، خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور 
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه ، برق کوچکی از تاج او 
هر ستاره، پولکی از بام او

اطلس پیراهن او، آسمان 
نقش روی دامن او، کهکشان
رعد وبرق شب، طنین خنده اش 
سیل وطوفان، نعره توفنده اش

دکمه ی پیراهن او، آفتا ب 
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست 
هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود 
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا ، بی رحم بود و خشمگین 
خانه اش در آسمان، دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود 
مهربان وساده و زیبا نبود
در دل او دوستی ، جایی نداشت 
مهربانی هیچ معنایی نداشت



هر چه می پرسیدم، ازخود، ازخدا 
از زمین، از آسمان، از ابرها
زود می گفتند : این ،کار خداست 
پرس وجو از کار او کاری خطاست

هرچه می پرسی، جوابش آتش است 
آب گر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند 
تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند 
کج نهادی پای، لنگت می کند 


با همین قصه، دلم مشغول بود 
خوابهایم، خواب دیو وغول بود 



خواب می دیدم که غرق آتشم 
در دهان اژدهای سرکشم 
در دهان اژدهای خشمگین 
بر سرم باران گرز آتشین 

محو می شد نعره هایم، بی صدا 
در طنین خنده ی خشم خدا ... 
نیت من، در نماز و در دعا 
ترس بود و وحشت از خشم خدا 

هر چه می کردم، همه از ترس بود 
مثل از بر کردن یک درس بود 
مثل تمرین حساب و هندسه 
مثل تنبیه مدیر مدرسه 

تلخ، مثل خنده ای بی حوصله 
سخت، مثل حل صدها مسئله 
مثل تکلیف ریاضی سخت بود 
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

تا که یک شب دست در دست پدر 
راه افتادم به قصد یک سفر 
در میان راه، در یک روستا 
خانه ای دیدم، خوب وآشنا 

زود پرسیدم : پدر، اینجا کجاست ؟ 
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست! 

گفت : اینجا می شود یک لحظه ماند 
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند 
با وضویی، دست و رویی تازه کرد 
با دل خود، گفتگویی تازه کرد 



گفتمش، پس آن خدای خشمگین 
خانه اش اینجاست ؟ اینجا، در زمین ؟ 
گفت : آری، خانه او بی ریاست 
فرشهایش از گلیم و بوریاست 

مهربان وساده و بی کینه است 
مثل نوری در دل آیینه است 
عادت او نیست خشم و دشمنی 
نام او نور و نشانش روشنی 

خشم، نامی از نشانی های اوست 
حالتی از مهربانی های اوست 
قهر او از آشتی، شیرین تر است 
مثل قهر مهربان مادر است 

دوستی را دوست، معنی می دهد 
قهر هم با دوست معنی می دهد 
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست 
قهری او هم نشان دوستی است...

تازه فهمیدم خدایم، این خداست 
این خدای مهربان وآشناست 

دوستی، از من به من نزدیک تر 
از رگ گردن به من نزدیک تر 



آن خدای پیش از این را باد برد 
نام او را هم دلم از یاد برد 
آن خدا مثل خیال و خواب بود 
چون حبابی، نقش روی آب بود 

می توانم بعد از این، با این خدا 
دوست باشم، دوست، پاک وبی ریا 
می توان با این خدا پرواز کرد 
سفره ی دل را برایش باز کرد 

می توان درباره ی گل حرف زد 
صاف وساده، مثل بلبل حرف زد 
چکه چکه مثل باران راز گفت 
با دو قطره، صد هزاران راز گفت 

می توان با او صمیمی حرف زد 
مثل یاران قدیمی حرف زد 
می توان تصنیفی از پرواز خواند 
با الفبای سکوت آواز خواند 

می توان مثل علفها حرف زد 
با زبانی بی الفبا حرف زد 
می توان درباره ی هر چیز گفت 
می توان شعری خیال انگیز گفت 

مثل این شعر روان وآشنا : 
"پیش از اینها فکر می کردم خدا ..." 

 




موضوع مطلب :
جمعه 90 بهمن 21 :: 10:51 عصر ::  نویسنده : سارا صدر

 


 گفتم: خسته و ناامیدم

گفت: “لاتقنطوا من رحمة الله”
از رحمت خدا ناامید نشوید (زمر/53)


گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: “فاذکرونی اذکرکم”
من را یاد کنید تا یاد کنم شما را (بقره/152)



گفتم: چرا باوجود حضور تو اینقدر مشکلات هست؟
گفت: “و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره”
بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می کنند (حج/11)



گفتم: دلم گرفته
گفت: “بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا”
(مردم به چه چیز دل خوش کرده اند؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)



گفتم: چقدر احساس تنهایی می کنم
گفت: “فانی قریب”
من که نزدیکم (بقره/186)



گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِ خیلی دور! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: “واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله”
کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)



گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: “و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا”
تو چه می دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می شد به تو نزدیک بشوم
گفت: “و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال”
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)


گفتم: با این همه گناه… آخر چه کاری می توانم بکنم،چگونه صدایت کنم؟
گفت: “الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده”
مگر نمی دانید خداست که توبه را از بنده هایش قبول می کند؟! (توبه/104)


گفتم: این هم توفیق می خواهد!
گفت: “ألا تحبون ان یغفرالله لکم”
دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22)



گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: “و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه”
پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90)



گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: “ان الله یغفر الذنوب جمیعا”
خدا همه ی گناه ها را می بخشد (زمر/53)


گفتم: یعنی اگر باز هم بیابم؟ بازهم مرا می بخشی؟
گفت: “و من یغفر الذنوب الا الله”
[چرا که نه!] به جز خدا کیست که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/135)


گفتم: نمی دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می زند؛ ذوبم می کند؛ عاشق می شوم! … توبه می کنم
گفت: “ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین”
[این را بدان که] خدا هم توبه کننده ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222)



ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! [آخر] من جز تو که را دارم؟
گفت: “الیس الله بکاف عبده”
خدا برای بنده اش کافی نیست؟ (زمر/36)



گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می توانم بکنم؟
گفت: “یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما”
ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته هایش بر شما درود و رحمت می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. ( احزاب/42)



گفتم:...






موضوع مطلب :